صفحات

۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

پرتو نوری بر فرصت های تازه بتابانیم - پروژه و درس و مشق من در مدرسه پرتو

طبق معمول در حال جستجو در گوگل برای پیدا کردن مطالبی در ارتباط با مدیریت داوطلبان در سازمان های غیر دولتی بودم که یک مطلب با همین عنوان در سایتی نظرم را به خود جلب کرد. مقاله ای کوتاه که در عین کوتاهی گویا و قابل استفاده می نمود.
بعد از مطالعه مطلب، با دقتی بیشتر متوجه کلیت سایتی شدم که مقاله را منتشر کرده بود. سایتی فارسی و مبتنی بر مباحث خدمات اجتماعی که بر "شیوه یافتن نگاهی نو، سازماندهی دقیق، مدیریت موثر و استقلال اقتصادی" استوار اند.

سایت مدرسه پرتو که به غیر از ارائه پستهایی برای تشویق خوانندگان به حوزه کار آفرینی اجتماعی و ارائه گزارشات٬ گفتگو ها و اطلاعاتی آگاهی بخش در این خصوص٬ مهمترین هدف خود را به ارائه دوره هایی آنلاین و رایگان برای علاقه مندان به خدمات اجتماعی و ... اختصاص داده است.

بلادرنگ به عضویت سایت در آمده و در کلاسهای دوره مقدماتی کار آفرینی اجتماعی مدرسه ثبت نام کردم که نتیجه آن را بعد از هفت هفته شرکت در دوره و اتمام آن٬ همینجا منتشر می کنم.

درباره این سایت و دست اندر کاران آن و هدف مهم و سرنوشت سازی که دنبال می کند ساعتها می توان سخن گفت. اما در چند جمله و کوتاه باید بگویم٬ مدرسه پرتو نکات٬ مطالب و هدفی را پی گیری می نماید که متاسفانه نهادهای مختلف و مرتبط با آموزش و فرهنگ سازی در جامعه ایران به دلایلی از آن دور مانده و یا دوری جسته اند. سر فصلهایی که به دنبال آشنایی با آنها دیدگاه افراد به طرف دقت در مسائل و نیازهای دنیای اطراف ٬ ایده پردازی برای رفع این نیازها و مدیریت مشارکت جویانه به جهت اجرای این ایده ها که اتفاقا از نظر مالی مستقل نیز می باشند سوق می یابد. مهارت هایی که به ایجاد فرصتهایی تازه و ویژه با رویکردی اجتماعی می انجامند.

بر اساس همین اهمیت باز گو شده در چند خط بالا است که کلیه دوستان و علاقه مندان به شرکت در فعالیتهای اجتماعی مستقل را به عضویت در سایت و مدرسه کارآفرینی اجتماعی پرتو دعوت می کنم و برای آشنایی بیشتر با نحوه آموزشهای آنلاین این مدرسه ٬ پروژه و تکالیف انجام شده خود در دوره مقدماتی مدرسه پرتو را منتشر می کنم.



راستی نظر شما در ارتباط با پروژه پیشنهادی بنده چیست؟ و چه کمکهایی را می توانید در این ارتباط ارائه کنید؟


ثبت نام و پاسخ به پرسشهای اولیه :

سوابق :

عضویت و فعالیت در گروه های روابط عمومی و مددکاری کمیته جوانان انجمن حمایت از بیماران مبتلا به سرطان آذربایجان غربی از سال 1379 تا 1382 ، فعالیت در مجلس مشورتی جوانان به عنوان مسئول کمسیون فرهنگی در اورمیه - 1380،انجام پروژه تحقیقاتی تحت عنوان نقش سازمان های مردم نهاد در سرمایه های اجتماعی، ارائه پیشنهاد به کانون هموفیلی ایران / استان آذربایجان غربی به جهت تاسیس بخش ویژه داوطلبان و اعضاء افتخاری با هدف سازماندهی و مدیریت اعضاء داوطلب، فعالیت در کانون هموفیلی ایران / استان آذربایجان غربی به عنوان مسئول اولین بخش داوطلبان در کانون هموفیلی ایران از سال 1386 الی 1388، ایجاد وبلاگ و نگارش مقالات و مطالب فرهنگی و اجتماعی با تاکید بر ارائه گزارش از سازمان های مردم نهاد آذربایجان غربی، چاپ مقالاتی در نشریات و سایتهای آذربایجان، ارائه طرح سازمان داوطلبین به انجمن حمایت از بیماران مبتلا به سرطان آذربایجان غربی و همکاری با این انجمن در سال 1389 که تا کنون ادامه دارد.

شما فکر میکنید چه مشکلات اجتماعی در اطراف شما و محیط زندگی شما وجود دارد؟*


اما از مهمترین مسائلی که شاید هم اکنون به ذهن بنده می رسد، می توانم به: 1- سوءاستفاده نهاد قدرت از دین و هر آنچه که به قدسی سازی و عدم انتقاد پذیری و پاسخ گویی در این نهاد و کلیه ارکان وابسته به آن منجر شده است.

2- ناکار آمدی نهاد های موثر در روند اجتماعی شدن افراد از خانواده گرفته تا موسسات آموزش عالی که جامعه را مملو از افراد صاحب مدرک لیکن فاقد مسئولیت پذیری فرهنگی و اجتماعی و عاری از مهارت های لازم در توسعه زندگی فردی و اجتماعی ساخته.

3- ناتوانی روشنفکران و فعالان اجتماعی و مدنی در ایجاد خطوط ارتباطی با اقشار مختلف جامعه و گسترش آگاهی های عمومی و روشنگری که این نیز به حضور پر رنگ صاحبان منفعت در بین اقشار فاقد امکانات ارتباطی نوین شده است.

شما چگونه می توانید برای حل این مشکلات اجتماعی اقدام کنید؟ چه ایده یا راه حلی را برای این منظور مناسب و عملی می بینید؟

* چه خوب که شما با ایجاد این سایت قدم مثبتی در جهت رفع مشکلات جامعه برداشته اید. به نظر بنده گسترش نهادهای مدنی و آموزش کنشگران و اعضاء این نهادها با توجه به انگیزه هایی که چنین سازمان هایی می توانند برای حضور جوانان ایجاد کنند فرصتی خواهد بود که نهادهای مدنی حضور خود را در روند اجتماعی شدن افراد ( به معنای جامعه شناختی ) پر رنگ تر سازند. چنین حضوری از نهاد های مدنی قطعا رقیب خوبی برای سیستم های آموزش و پرورش فرمایشی که در انحصار دولت ها هستند خواهد بود.

تعریف شما از "مدیریت منابع انسانی" چیست و چه جایگاهی در کارآفرینی اجتماعی می تواند داشته باشد؟*

بنده مدیریت منابع انسانی را همواره همسو و در کنار مفهوم سرمایه های اجتماعی مورد توجه قرار داده ام. با این گمان که بررسی بیشتر در مفهوم سرمایه های اجتماعی ممکن است ما را در درک تفاوتهای مدیریت منابع انسانی که در تعریف رایج خود به مدیریت کارکنان اطلاق می گردد با مدیریت منابع انسانی در موسسات اجتماعی یاری دهد. به نظر بنده مدیریت منابع انسانی در خدمات اجتماعی در نبود یا کمبود منابع مالی به سازمان دهی و بهره برداری از سرمایه های عظیم اجتماعی اطلاق می گردد که انگیزه های حضور ایشان در عرصه فعالیت مطلوب ما لزوما با انگیزه های رایج در بنگاه های اقتصادی یکسان نمی باشد. به هر روی منابع انسانی امروزه به عنوان یکی از مهمترین سرمایه های پیش برنده جوامع به حساب می آیند که این منابع در کار آفرینی اجتماعی اهمیت و ضرورت دوچندان خود را دارا هستند.

در یک جمله هدف خود را از انتخاب این کلاس توضیح دهید *


· لطفا توضیح دهید که از این کلاس چه انتظاراتی دارید و چه چیزهایی می خواهید در این زمینه یاد بگیرید؟

با توجه به کمبود منابع مطالعاتی در خصوص چنین مبحثی که در آن ویژگی های مدیریت منابع انسانی در خدمات اجتماعی نسبت به دیگر موسسات لحاظ گشته باشد، خواهشمندم که آموزه های این کلاس از کتب درسی مدیریت منابع انسانی در تعریف رایج آن فراتر رفته و به مدیریت منابع داوطلبانه انسانی بیشتر بپردازد.

حضور در کلاس دوره مقدماتی کار آفرینی اجتماعی و معرفی به هم کلاسی ها :

سلام به همه دوستان جدید و عزیزم در مدرسه پرتو. من پیمان غنی زاده 30 ساله ، فارغ التحصیل علوم اجتماعی و ساکن شهر اورمیه هستم.

از سال 1378 با عضویت داوطلبانه در سازمان های مردم نهاد شهر اورمیه فعالیت می کنم. از همان سالهای اولیه فعالیتم در چنین سازمانهایی به این نتیجه رسیدم که ایجاد و گسترش تشکل های مدنی واقعی و کار آمد، یکی از راهکارهای مهم در حل مسائل کشورم است.

من معتقدم که سازمان های غیر دولتی نباید از 2 امر مهم غافل شوند. 1- نگاه علمی و با پشتوانه کارشناسی به فعالیتهایی که انجام میدهند به عنوان فعالیتی ویژه و جدا از رسم غالب سازمانهای مرسوم دولتی . 2- عدم جدایی از بدنه مردم و به مشارکت کشیدن همه علاقه مندان در فعالیتها.

همین عقاید باعث شد که بنده ضمن فعالیت در عرصه های روابط عمومی و مددکاری سازمانهای خیریه شهرم ، علاقه ویژه ای به مبحث جذب و مدیریت نیروهای داوطلب در تشکلهای مدنی پیدا کنم.

گوش دادن به موسیقی، تماشای فیلم و مطالع در حوزه ادبیات از دیگر علاقه مندی های من است. اما وبلاگ نویسی و نوشتن یادداشتهایی برای انتشار در رسانه های مختلف را به تازگی و به شدت دنبال می کنم.

حضور در مدسه پرتو و همراهی با دوستانی که همگی در برخی عقاید و اندیشه ها مثل مهم شمردن فعالیتهای اجتماعی با هم دارای وجه اشتراک هستیم برای من بسیار جالب و مسرت بخش است.


برخی از اظهار نظرات و مشارکت من در تالار ها :

اهمیت ویژگی های شخصیتی

اهمیت ویژگی های شخصیتی در مشورت مثل ابزار خوب در انجام یک عمل است. چنانکه شخصیت ما مشورت پذیر نباشد در حقیقت ما فاقد ابزار لازم برای انجام عمل مشورت هستیم.

گوش فرا دادن ، صبر ، تحمل شنیدن مخالفت و از همه مهمتر آماده بودن برای تحت تاثیر قرار گرفتن از یک گفتگوی مشورتی در دریافت نتیجه لازم از یک مشورت خواهی ، نقش تعین کننده ای دارد.

نقاط ضعف و قوت

تصور می کنم از حداکثر مواد و ابزار لازم برای یک شور موفق بر خوردار باشم. اما اصلی ترین ضعف من در اصل عمل مشورت است که متاسفانه کمتر به آن بها می دهم.

در حقیقت فکر می کنم من برای مشورت کردن قدری خجالتی هستم و به همین علت از آن دوری می کنم.

تاثیرات شیوه مشارکتی

با پافشاری و تعهد در به کار گیری این مدل این سوء تفاهم از بقیه اعضاء گروه که نقشی در تصمیم گیری ها نداشته و تنها به عنوان تدارکات چی از آنها بهره برده می شود رفع می گردد.

این خود اعتماد اعضاء گروه را به یکدیگر می افزاید. و موجب می شود تا با قرار گرفتن هر کدام از اعضاء در جایگاهی مشابه همه افراد به نظرات و تصمیمات اعمل شده از طرف یکدیگر احترام قائل و آنها را لازم الاجرا بدانند.

همچنین در این روش افرادی هم که از مهارتهای گروهی کمتری بر خوردارند و احتمال دارد که منفعل شوند، امکان شرکت در بحثها و مدیریت گروه ها را می یابند.

یاد آوری دوباره انگیزه ها و اهداف

یاد اوری دوباره انگیزه ها و اهداف تشکیل جلسه یکی از راه هایی است که می تواند تنشها را که معمولا از خودخواهی و یا انحراف برخی از اعضاء نسبت به مسیر تعین شده نشات می گیرد بر طرف سازد.

تعریف دوباره و مرور بر انگیزه ها و اهداف این توانایی را به همه اعضاء باز می گرداند که اختلاف ها را کنار گذاشته و مسیری را انتخاب کنند که به هدفشان نزدیکتر باشد.

ترس از ایجاد تنش و عدم درک حیاتی بودن چنین تحلیلی

یکی از موانع مدل سوات با توجه به اهمیتی که دارد این است که اعضاء گروه ما تنها بر اساس یک تعارف و یا یک حضور آزمایشی در بین ما حاضر شده باشند.

در چنین حالتی افراد مذکور مسئله مطرح شده در گروه را اصولا مسئله خود نمی دانند که برای بررسی نقاط ضعف و یا تهدیدهای احتمالی پیش رو تفکر ، زحمت و مطالعه به خرج دهند. آنها اهمیت حیاتی این تحلیل را برای ادامه کار کاملا درک نکرده اند و شاید تصور کنند ؛ تحلیلی که در ذهنشان وجود دارد آنچنان کار ساز و مهم نخواهد بود.

همچنین دقیقا برخی از افراد ممکن است به جهت احتمال بروز تنش، به مشارکت در این تحلیل تن در ندهند.

متقاعد سازی فرهنگی

پرتو و دوستانش در رقابت با شرکت های انتفاعی به غیر از بالا بردن کیفیت خدمات به یک تلاش همه جانبه در خصوص متقاعد ساختن افکار عمومی برای استفاده از محصولات خود نیاز دارند. ایشان باید با تکیه بر مزایای اجتماعی طرح خود ، تنها به صورت یک تولید کننده معمولی اقدام نکنند . آنها باید بدانند که با پا گذاشتن در این مسیر تفاوتهایی با یک شرکت انتفاعی یافته اند که یکی از وجوه این تمایز وجوب نگاه فرهنگی به فعالیتشان می باشد. در حقیقت یکی از ابعاد فعالیت موسسه پرتو و ... بعد فرهنگی آن است که اتفاقا باید به عنوان یک فرصت تبلیغاتی از آن بهره برد.

آوردن مصادیقی موفق

متاسفانه من در این مورد خاص به منابع در خوری دست پیدا نکردم اما به نظرم ، چنانکه تسهیل گر در چنین موقعیتی به آوردن مصادیقی از نمونه های مشابه که باعث ایجاد تنش شده اند ، در حقیقت موفق خواهد شد تا افراد مخالف را با روند طبیعی کار موافق سازد.

توضیح بیشتر اینکه تسهیلگر باید در مورد لزوم پرداختن به چشم انداز و بیانیه ماموریت با آوردن مثالها و مصادیقی از موسساتی که با اجرای این روش موفق عمل کرده اند به اقناع پویا می پرداخت

امری طبیعی اما ...

تفاوت دیدگاه و نظرات امری کاملا طبیعی و اجتناب ناپذیر است ، اما چنانکه افراد گروه بر روی معتقدات خود به عنوان عاملی برای تائید و بقا تکیه و تاکید کنند و از عقایدشان تعصباتی بحث انگیز بسازند مطمئنا آسیبی جدی را به گروه وارد خواهند ساخت.

به نظر من در کل چنانکه افراد پیش از شروع کار در مورد اختلافات عقیده خود و بخصوص در مورد نحوه نگاه و عمل خود به این اختلافات به طور جدی به توافق برسند بسیار بهتر از آن است که گروه را طعمه آتش اختلافات غیر منطقی آینده کنند.

از طرفی بر کسی پوشیده نیست که گروه های همدل و همسو بسیار موفقتر و پیشرو تر خواهند بود . در حقیقت انرژی و زمانی را که گروه می بایست برای رفع اختلاف صرف کند ، بسیار ارزشمند و غیر قابل دستیافت دوباره می باشد.

توضیح شفاف ٬ منطقی و همرا با مثالهایی از موارد مشابه

توضیح شفاف ، منطقی و همرا با مثال هایی از موارد مشابه که همراه با صبر و شکیبایی ارائه گردد همواره موفق و اثر گذار خواهد بود.
این نوع بسط و توضیح موضوع سبب می شود که به هر تقدیر شنوندگان لزوم و ضرورت بحث مطرح شده را درک کنند.

شفافیت و تعین محدوده مسیر = اعتماد

طرح مناقشه منافع پیش از هرچیز به نوعی تعین مسیر و محدوده عمل در آن شباهت دارد.
از این رو آشنایی همه افراد گروه با محدوده ها و قوانین موجب خواهد شد که جلوی هرگونه انتظار غیر منطقی از پیش گرفته شود. همین مشخص بودن نظام مند حدود و اختیارات که به نوعی خود را در موضوع مناقشه منافع نشان می دهد قبلا جلوی هرگونه سوءاستفاده احتمالی و حتی سوء برداشت احتمالی را خواهد گرفت.

در حقیقت وقتی اعضاء تیم از عدم امکان سوء استفاده یکدیگر مطمئن باشند با اعتماد بیشتری در کنار هم قرار خواهند گرفت.
مطمئنا" همه می دانیم که عنصر اعتماد محصولی بسیار پر فایده با عنوان سرمایه اجتماعی را به بار خواهد آورد که نه تنها موجب موفقیت تیم خواهد شد بلکه به اقبال عمومی نسبت به عملکرد آن خواهد انجامید.

با سپاس پیمان جان


حدود 15 سال قبل در یک جلسه ای بودم که خانم سعیده قدس موسس موسسه ی حمایت از کودکان مبتلا به سرطان ( محک ) هم آنجا بودند.

در آنجا ایشان نکته ای گفتند که اگر چه بدیهی است ولی من سعی کرده ام که همواره آویزه ی گوشم کنم.


"مهمترین سرمایه یک سازمان مردم نهاد اعتماد است. اعتماد عمومی و اعتماد درون سازمانی. "
من فکر می کنم که

بدون اعتماد سازمان مردم نهاد چیزی ندارد.

یعنی مهمترین سرمایه چنین سازمانی از جنس سرمایه اجتماعی است. این سرمایه اجتماعی قیمت ندارد. خیلی خیلی گران است. اگر این سرمایه زایل شود به راحتی قابل جبران نیست.

سرمایه مالی اگر ازبین برود شاید بشود از بانک وام گرفت یا از دوستان قرض گرفت و جبران کرد. سرمایه اجتماعی به سختی حاصل می شود واگر از بین برود به این راحتی ها قابل جبران نیست . اصلا سرمایه اجتماعی را بخواهی جبران کنی باید وقت بگذاری . یک شبه به دست نمی آید و وقتی از بین رفت سال ها طول می کشد که جبران شود.

من به سیاست مناقشه منافع از همین دید نگاه می کنم .

فکر می کنم که همانطور که تو گفته ای این سیاست می تواند به نوعی به انباشت اعتماد و سرمایه اجتماعی کمک کند. یک مقداری روشن تر است . حرفه ای تر است . این سیاست از جنس عالم معنا و ماورا ء طبیعه نیست . خیلی زمینی است و روشن است . کسی در این دید مقدس نیست . همه آدم اند و جایز الخطا . پس سیاست کمک می کند که این سازمان در مسیر سالمی حرکت کند . حرکت در مسیر سالم از دید تیزبین مردم به دور نیست . مردم خیلی خوب می فهمند و یک سازمان که سالم راه می رود را ارج می گذارند و سرمایه اجتماعی چنین سازمانی روز به روز بیشتر می شود.

زیاده جسارت است

افشین

متاسفانه خیر

متاسفانه نبود سیاست مناقشه منافع در سازمان های مشابه ایرانی یکی از اصلی ترین نقاط ضعف این سازمان هاست.

ترس ها

- احتمال تامین نشدن هزینه های موسسه در عین پایبندی به اصول کار آفرینی اجتماعی و سیاست مناقشه آن.

2- احتمال عدم اقبال جوانان با توجه به زده شدن جامعه از مباحث تئوریک و آموزشی.

3- در دسترس نبودن نمونه های عملی و موفق در دنیای اطراف بنده.

4- احتمال مواجه شدن با مشکل دریافت مجوز برای فعالیت با توجه به حساسیت حکومت ایران بر فعالیتهای فرهنگی و آموزشی. و سیاسی سازی هر گونه اقدام مدنی.

5- احتمال عدم همکاری افراد به عنوان موسس سازمان با عنایت به مبهم بودن آینده فعالیت آن.

و ...

***

1- آشنا نبودن با زبان های خارجی و عدم بهره مندی از منابع خارجی در مورد فعالیت مورد نظر.

2- ضعف مطالعاتی و نداشتن منابع مناسب راهنمایی کننده

3- عدم اطلاع از نمونه های مشابه داخلی و خارجی فعالیتهای مرتبط و مشابه

4- نداشتن تجربه حضور در موسسه ای مشابه به عنوان کار آموز ( به غیر از مدرسه پرتو ).

5- عدم اعتماد به نفس در خصوص اطمینان از موفقیت طرح.

6- نداشتن تجربه آموزشی.

و ...

کمک در حوزه مدیریت داوطلبان

با توجه به موضوع پروژه بنده و تجربیات هرچند کوچکی که در حوزه مدیریت داوطلبان داشته ام ممکن است که من بتوانم در استفاده دوستان از نیروهای داوطلب ، هم فکری ها و کمک هایی را ارائه دهم.


طرح پروژه کسب و کار اجتماعی و تکالیف من :

ویکی هفته اول :

روزانه با مسائل و نیاز های بسیاری در دنیای اطرافم مواجه می شوم . این مسائل و نیاز ها در شکلها و وسعت مختلفی خود را نشان می دهند و در ابعاد مختلفی از زندگی فردی و اجتماعی تاثیر می گذارند. چگونگی نگاه و عملکرد مسئولان رده بالای کشور به مدیریت جامعه ، برداشتهای مردم و حاکمان از مسئله قدرت ، خرافه پرستی و جبر پذیری ، نبود آزادی بیان و عقیده ، در گذار قرار داشتن جامعه به سوی مدرنیسم و بروز تناقضات فرهنگی ، عدم توجه حکومت به ریشه های هویتی و فرهنگی مردم ، اجرا نشدن عادلانه قانون برای همه سطوح جامعه ، اقتصاد وابسته به نفت ، فساد اقتصادی و اداری ، عدم انتقاد پذیری در لایه های مختلف جامعه ، فقر ، بیکاری ، توجیه پذیر نبودن فعالیتهای تولیدی و کشاورزی ، آلودگی های زیست محیطی ، حاشیه نشینی ، مهاجرت روز افزون ، فرار مغزها ، شیوع افسار گسیخته بیماریها از جمله سرطان و ایدز ، خلا فرهنگی در توسعه شهری ، فقر فرهنگی ، عصبیت و خشونت ، اعتیاد و شیوع آن در سنین پایین ، محدودیتهای جنسیتی و انحرافت جنسی ، طلاق ، کودکان کار و خیابان ، نبود همبستگی اجتماعی ، نبود همکاری و هم دلی در جامعه ، نابودی در یاچه ارومیه که در چند کیلومتریش زندگی می کنم ، نابودی زیستگاه های طبیعی و خشکسالی های مداوم ، رشد دروغ و فریبکاری در جامعه ، عدم استفاده شهرداری ارومیه از پل عابر پیاده در خیابان اصلی شهر ، بی احترامی و فحاشی مردمان شهر نسبت به یکدیگر ، عدم توجه رانندگان به عابران پیاده ، نبود سیستم کشف استعدادها و هرز رفتن نیروهای بالقوه جوانان و ... ، هزاران مسئله ای است که روزانه با آنها مواجه می شوم و برای رفع آنها احساس نیاز می کنم.

***

می دانم که حل کردن تمامی این معضلات در توان یک نفر نمی گنجد ، اما نوع نگاهم به این نیازها و مسئولیتی که نسبت به تک تک آنها احساس می کنم مرا به این امر وا می دارد که به سر منشاء ایجاد تمام این مسائل نگاهی بیاندازم.

اگرچه به رسم علوم انسانی برای یافتن دلایلی برای مسائل اینچنینی می بایست از تحقیقات گسترده بهره جست و نهایتا نیز پاسخ ، جز مجموعی از علتها و دلایل نخواهد بود اما با کنکاش و مشاهده ای حداقلی به این نتیجه می رسم که در تمامی این مسائل ؛ عدم آگاهی ، دقت و مطالعه جامعه نسبت به امور ، عدم وجود فرهنگ توجه و مشارکت برای تغییر نابسمانی ها و نبود ابزار های سازمانی و عملیاتی در دست مردمان ، نقطات مشترکی از بروز و ماندگاری معضلات جامعه من می باشند. شاید اگر بخواهم این نقطه مشترک در تمام مسائل پیش گفته را در عبارتی کوتاه تر بیان کنم به عبارت عدم فرهنگ مسئولیت پذیری مدنی برسم.

در حقیقت گمان می کنم که جامعه من امروز روز بیش از هرچیز به آگاهی ،مسئولیت پذیری و مشارکت در یک اقدام مدنی به مثابه یک فرهنگ نیاز مند است. و من راهی برای حل هیچ کدام از مسائل مذکور در لیست بلندم نمی یابم مگر اینکه از مسیر حل این نیاز عمده و فرهنگی عبور کند.

اما این نیاز عمده فرهنگی چگونه حل می شود ؟

به زعم بنده آموزش و بخصوص تاکید بر مواد و روشهای آموزشی ای که پیش تر توسط نهادهای سنتی و رسمی اجتماعی سازی افراد مغفول و یا مسکوت مانده است. تنها راه تزریق فرهنگ مذکور (آگاهی ، مسئولیت پذیری و مشارکت در یک اقدام مدنی) می باشد.

اینکه چه ایده کسب و کار اجتماعی می تواند پاسخ دهنده معضل مورد نظر من باشد بزرگترین سوال پیش رویم در هفته های گذشته بوده است .

تا اینجا به خوبی یاد گرفتم که ثروت و تولید آن به هر تقدیر احتمال دستیابی جامعه به آگاهی را خواهد افزود. بنابر این به خوبی می دانم که هر اید کسب و کار اجتماعی نهایتا به نوعی خواستها و دغدغه های من را پاسخ خواهد گفت. لیکن دستیابی به شرط مسئولیت پذیری و مشارکت در یک اقدام مدنی نیاز مند کاری ویژه و تخصصی است.

پیش تر این نکته را نیز تجربه کرده ام که فعالیتهای مدنی ، مردم نهاد و داوطلبانه ، جدا از خدمت رسانی در موضوع مورد هدف و انتخابیشان بر داوطلبان و اوضاع فرهنگی جامعه نیز بی تاثیر نیستند. تا جایی که می خواهم ادعا کنم می توان از این نهادها به عنوانی نهادی جدید از فرآیند اجتماعی سازی افراد جامعه یاد کرد. جای که در حقیقت مفاهیم کلیدی مورد بحث بنده (آگاهی ، مسئولیت پذیری و مشارکت در یک اقدام مدنی) مورد تبلیغ ، آموزش و تمرین قرار می گیرد.

از این رو به طور خلاصه ایده کسب و کار اجتماعی من با تمامی پرسشها و دغدغه هایی که دارم در تاسیس یک سازمان جمع کننده و آموزش دهنده داوطلبان خلاصه می شود.

شاید هم بتوان گفت که همین اقدام آموزشی مدرسه پرتو نیز در دستیابی به اهداف و در پاسخ به نیازی خاص شباهتی به آنچه دارد که در ذهن می پرورانم.

اما از آنجایی که دوست ندارم بیشتر از این آرمانگرایانه و ایده الیستی برخورد کرده باشم و با توجه به واقعیات اجتماعی و محل سکونتم در صدد خواهم بود که این سازمان – آموزشگاه را در زیر مجموعه یکی از انجمنهای موفق و رو به رشد شهرم یعنی انجمن حمایت از بیماران مبتلا به سرطان آذربایجان غربی ( مرکز پژوهشی و در مانی امید ) به پیش برانم.

***

مطمئنا کسانی امکان مشورت در این خصوص را خواهند داشت که : دارای مطالعه ، تجربه و صاحب نظر در این مورد خاص باشند ، دارای تحصیلات دانشگاهی مرتبطی باشند ، در دادن نظر مخالف تعارف نداشته و بیشتر از اینکه به فکر تائید بی چون و چرا باشند مسائل پیش رو را شرح دهند ، به ابعاد مختلف ایده بهای یکسانی دهند . دغدغه های توسعه اجتماعی را داشته و درک کنند.

این افراد با نگاه موضوع از ابعاد مختلف نقاط ضعف و قوت طرح را برجسته تر کرده و امکان بازبینی آ ن را فراهم می کنند.



***

یکی از دوستان معتقد است که می توانم آموزشگاه فعالیتهای مدنی و داوطلبانه را به صورت انلاین پیگیری کنم تا هم از هزینه هایش کاسته باشم و هم بر گستره نفوذش بیافزایم.

این سوال را ضمن مشورتهای بیشتر با افراد مورد قبول به مرور تکمیل خواهم کرد.

***

ویکی هفته دوم :

اولین ویژگی ای که در مورد افراد واجد شرایط برای همکاری در سازمان - آموزشگاه داوطلبان مورد نظرم شکل می گیرد افرادی هستند که هم به لحاظ فکری از دغدغه های من با خبر و با آنها هم سو باشند و هم به لحاظ تخصصی در پیشبرد اهداف موسسه موثر باشند.

به طور مثال خانم دکتر عارفی ( دانشیار روانشناسی دانشگاه ارومیه ) که مطمئنا سعی خواهم کرد با وی در این خصوص مشورت هم بکنم جزو افراد مدعو برای همکاری با سازمان خواهند بود. چراکه ایشان ضمن سابقه تدریس و توجه به مسائلی که احتمالا جزو مواد آموزشی در موسسه خواهند بود در سازمانهای مردم نهاد بسیاری فعالیت کرده و تجربه اندوخته اند.

پیشتر هم از ایشان برای آموزش داوطلبان در کانون هموفیلی آذربایجان غربی جهت انجام کارگاه های آموزشی از جمله پویایی گروه استفاده کرده ام.


***

اصلی ترین مسئله همان موضوع عدم تجربه و اندوخته کار گروهی در جامعه ما می باشد که مورد تلاش نهادهای اجتماعی سازی قرار نگرفته است.

در حقیقت این مسئله یکی از همان مسئله هایی خواهد بود که سازمان ما برای رفعش تلاش خواهد داشت.

معضل دیگر بدیع بودن نسبی موضوع انتخابی من و محدود بودن منابع انسانی و افرادی می باشد که باید در این خصوص به همکاری بگیرم.

راهکارم برای حل این مشکل جستجوی بیشتر افراد ی می باشد که در بحث مشابه ما فعالیت داشته و از ایشان کمک خواهم خواست.

***

چنانکه در ویکی اول نیز عرض شد ، ضرورت تاسیس این موسسه در میزان نیاز جامعه به افرادی خلاصه می شود که مسئولیت پذیر بوده و برای رفع معضلات محیط خود بپا خیزند.

از طرفی دیگر استفاده از نیروهای داوطلب در موسسات اجتماعی و مدنی مردم نهاد امروزه به عنوان یک اصل اساسی در جهان شناخته شده و بسیاری از موسسات را به فکر وا داشته تا از این منابع رایگان استفاده کنند. ایجاد موسسه پیشنهادی بنده به رفع نیازها و دغدغه ها و نا کار آمدی های تمامی موسسات با اهداف والای اجتماعی یاری خواهد کرد.

این موسسه در پی تربیت نیروهایی است که برای عضویت و فعالیت در امور اجتماعی و ... مشتاق و مسئولانه عمل کنند. این موسسه به آموزش کار گروهی و تمام مهارتهایی همت خواهد گمارد که برای یک داوطلب ضروریست. در این موسسه بر ترویج فرهنگ فعالیتهای داوطلبانه تاکید شده و در این باره برنامه ریزی خواهد شد.

ویکی هفته سوم

***

نقاط قوتی که بنده برای خودم قائلم و معلوم نیست که آیا واقعا می توان بر روی آنها تاکید داشت یا خیر عبارتند از :

1- علاقه و ایمان به لزوم گسترش و ترویج فرهنگ فعالیتهای داوطلبانه و آموزش داوطلبان

2- تجربه کار داوطلبانه ، کار با داوطلبان و ضمنا مدیریت داوطلبان

3- دارا بودن ایده های بسیار در خصوص نیروهای داوطلب که ممکن است امکان رشد ایشان را فراهم کند

4- بهره مندی از اصول کار گروهی و احترام متقابل

5- عدم توجه به جنسیت ، مذهب ، قومیت و تحمل در مقابل نیروهای منتقد

***

نقاط ضعف که مطمئنا بیش از اینها خواهد بود :

1- آشنا نبودن با زبان های خارجی و عدم بهره مندی از منابع خارجی در مورد فعالیت مورد نظر

2- ضعف مطالعاتی و نداشتن منابع مناسب راهنمایی کننده

3- عدم اطلاع از نمونه های مشابه داخلی و خارجی فعالیتهای مرتبط و مشابه

4- نداشتن تجربه حضور در موسسه ای مشابه به عنوان کار آموز ( به غیر از مدرسه پرتو )

5- عدم اعتماد به نفس در خصوص اطمینان از موفقیت طرح

6- نداشتن تجربه آموزشی

***

1- اعتراف بسیاری از سازمان های غیر دولتی ایران به لزوم استفاده از داوطلبان و اذعان این سازمان ها به عدم توانایی در مدیریت و استفاده از این نیروها / به طور کلی امروزه این امر به نظر می رسد که کم کم نگاه علمی و ویژه نسبت به مسائل داوطلبان در ایرا رو به رشد گذاشته است.

2- گنجایش نظری مبحث داوطلبان به عنوان مبحثی بین رشته ای که موجب خواهد شد کلاس های مورد استفاده برای داوطلبا جنبه مهارتی پیدا کرده و جذاب به نظر برسد. به طور مثال مهارت برقراری ارتباط موثر یا روابط عمومی برای یک داوطلب فعال در حوزه ارتباطات یک انجمن بسیار جذاب و قابل استفاده در تمام شئون زندگی ، به نظر می رسد.

3- احتمال اقبال سازمانهایی همچون سازمان داوطلبان سازمان ملل به این طرح

4- احتمال امکان همکاری با سازمان هلال احمر ایران در این خصوص

5- احتمال امکان استفاده از اساتید دانشگاهی به عنوان مدرس در این طرح

***

1- احتمال تامین نشدن هزینه های موسسه

2- احتمال عدم اقبال جوانان با توجه به زده شدن جامعه از مباحث تئوریک و آموزشی

3- در دسترس نبودن نمونه های عملی و موفق در دنیای اطراف بنده

4- احتمال مواجه شدن با مشکل دریافت مجوز برای فعالیت با توجه به حساسیت حکومت ایران بر فعالیتهای فرهنگی و آموزشی

5- احتمال عدم همکاری افراد به عنوان موسس سازمان با عنایت به مبهم بودن آینده فعالیت آن


ویکی هفته چهارم


***
بیانیه ماموریت :


اگرچه به نظر می رسد که فرهنگ مشارکت ، احسان و نیکوکاری در جامعه ایران از ریشه های تاریخی و گذشته پر باری برخوردار است لیکن آنچه که مسلم است ایرانیان در باز تولید داشته های این گذشته پر بار به صورت جریانی نو و پویا که به مشارکت با برنامه افراد در فعالیتهای اجتماعی و مدنی بیانجامد چندان موفق نبوده اند.

از طرفی ضعف نهاد های مرتبط با روند اجتماعی سازی افراد از جمله نهاد خانواده و نهاد های آموزشی که به شدت رسمی و غیر پویا عمل می کنند در حوزه آموزش مهارتهای لازم برای حضور موثر در عرصه جامعه نیز برنامه ای را پی گیری نکرده اند . این امر خود را به صورت خلاء عظیمی در خصوص آموزش موارد مذکور و یادگیری مباحث لازم برای حضور در اقدامات مدنی و به ویژه فعالیتهای داوطلبانه نشان داده است. همچنین عدم فرهنگ سازی خارج از گفتمان رسمی در خصوص مسئولیتهای اجتماعی ، کارهای داوطلبانه و اقدام در تشکلهای مدنی در کنار ضعفهای آموزشی موجود در خصوص مهارتهای لازم که اتفاقا مهارتهای گسترده ای در عرصه فعالیتهای غیر داوطلبانه افراد را نیز شامل می شوند به عنوان نیازی اساسی برای رفع مشکلات جامعه ایران خود را نمایان می سازد.

از سویی دیگر موسسات مدنی و اجتماعی نیز به دلایل پیش گفته و فقدان منابع کافی علمی ، مدیریتی و فرهنگ مشارکت که خود را در شالوده این موسسات به عنوان یک آسیب جا داده است در استفاده از سرمایه های عظیم اجتماعی و انسانی نا توان عمل کرده اند.

بنابراین سازمان ... در راستای پاسخ به نیازهای فرهنگی و آموزشی جامعه ایران اهداف خود را در ترویج فرهنگ مشارکت و مسئولیت داوطلبانه اجتماعی و مدنی ، آموزش افراد و موسسات برای حضور موثر در جامعه وخصوصا فعایتهای داوطلبانه و هدایت و برنامه دهی به موسسات مرتبط دنبال خواهد کرد. این موسسه فرهنگ سازی را در بین نهادها و اقشار مختلف جامعه ، به خصوص کودکان و زنان پی گیری خواهد کرد.

... کار گاه های آموزشی ای را با سرفصلهای نظیر ارتباط موثر ، همدلی ، پویایی گروه ، رهبری تیم و گروه ، مددکاری بابر نامه ، مشارکت گروهی ، مدیریت ایده ها ، مدیریت پروژه و ... برگزار خواهد کرد.

پژوهش و چاپ و نشر منابع مرتبط از دیگر فعالیتهای موسسه ... خواهد بود.

ایجاد کارگاه های عملی مرتبط و ... نیز ...


چشم‌انداز موسسه :


... در چند سال آتی با گسترش فعالیتهای خود به موسسه ای پژوهشی ، ترویجی و آموزشی بدل خواهد شد که افراد جامعه موسسات مردم نهاد و اجتماعی مختلف حضور در آن را به عنوان یک نیاز اساسی در برنامه های خود احساس کنند.

ضمنا ... خواهد توانست به نهادی تاثیر گذار در جریان اجتماعی سازی افراد مبدل گردد که در حقیقت بخشی از موتور محرک مشارکتهای اجتماعی را نیرو خواهد داد.

... در چند سال آینده با حضور در مجامع بین المللی به تبادل اطلاعات و داشته های خود با مراکز مشابه خواهد پرداخت.


ویکی هفته پنجم


***

انتخاب و تدوین رویکردی از کارآفرینی اجتماعی مهمترین دغدغه موسسه داوطلبان جامعه مدنی ایران را شامل می شود. این دغدغه گاهی اوقات حتی به این تصور می انجامید که ایجاد و اداره چنین موسسه ای که در حقیقت جز به ترویج فرهنگی خاص و آموزش مفاهیمی مرتبط با این فرهنگ در کنار انجام پروژه هایی عملی و فاقد نقش اساسی در انگاره های غالب مردم نخواهد پرداخت چگونه در قالب ارزش های کارآفرینی اجتماعی قرار خواهد گرفت.

به بیان دیگر خدمات به ظاهر غیر ضروری و لوکس موسسه ای ترویجی و آموزشی چگونه موجبات در آمد زایی و حفظ استقلال موسسه را فراهم خواهد کرد ؟

بنا بر این دغدغه بود که بنده را ههای مختلفی را برای در آمد زایی اینچنین موسسه ای که از طرفی می توان ایده تشکیل آن را حداقل در کشور ایران بسیار ناب و نو دانست و از طرفی دیگر با توجه به مسیر پیش رویش ( به دست آوردن جایگاهی در نهادهای موثر در اجتماعی سازی افراد ولی مستقل از حکومتها ) به بررسی و تفحص نشستم.

بررسی های اولیه من نشان می دهد که حداقل در آغاز راه موسسه مورد نظرم نمی تواند راهی جز مدل هایبریدی را انتخاب نماید لیکن با تلاش فراوان برای نشاندن موسسه و هدف والایش در جایگاه ضرورت های ، اذهان جامعه و موسسات مرتبط به مرور می توان خدمات موسسه را به طور مستقیم در وادی در آمد زایی عرضه کرد.

تا آن زمان اما موسسه داوطلبان جامعه مدنی ایران ضمن در یافت کمک مالی به شرط حفظ استقلال عمل و نظر از موسسات داخلی و خارجی مشابه از راهایی خاص کسب در آمد خواهد داشت.

1- انتشارات و فروش محصولا ت فرهنگی مرتبط که یا در حوزه های مورد بحث موسسه بگنجند و یا از محصولات اعضاء موسسه و دانشجویان حاضر در کارگاه های آموزشی تشکیل شده باشند.

بطور مثال ممکن است که در طی دعوتی خاص از دانشجویان گرافیک این دانشجویان به شرکت در دوره های موسسه ترغیب و در ان حضور یابند و اتفاقا در طی همین دوره ها بتوان از ترکیب مهارت اصلی این دانشجویان ( گرافیک ) و انچه که به عنوان فرهنگ خدمت داوطلبانه اموخته اند محصولی فرهنگی _ به طور مثال کارت تبریک سال نو _ را تولید و به دست بازار رساند.

2- ایده بعدی اینجانب در خصوص کسب در آمد و حفظ استقلال موسسه ، ایده ای چالش برانگیز تر ولی بسیار جالب است.

این ایده حاصل ساعتها تفکر و طرح سوال بنده در طول شرکت در دوره موسسه پرتو است که نالبته از درست بودن و یا غلط بودنش مطمئن نیستم.

طبق این ایده موسسه ترویجی آموزشی بنده در حیطه ای دیگر ولی ضمنا در آمد زا و ضروری شروع به فعالیت خواهد کرد. این حیطه حیطه کار یابی است. بدین مفهوم که با ایجاد تمایل برای استفاده موسسات تولیدی و خدماتی برای بکار گرفتن نیروهای چه بسا مسئولیت پذیر تر که قبلا غیر از فرا گرفتن مهارتهای دانشگاهی ، نظری و فنی معمول در کارگاه های اموزشی ای مرتبط با کار گروهی ، ایده پردازی ، گزارش عملکرد نویسی ، مسئولیت پذیری و ... شرکت داشته اند از تمایل استفاده شرکتها و سازمانهای مختلف تولیدی و خدماتی برای استخدام نیروهایی متخصص و در عین حال مسئول و خلاق استفاده شده و موسسه اعضاء فارغ التحصیل خود را در غالب یک موسسه کاریابی برای موسسات خواهان نیروی کاری معرفی خواهد کرد.

این امر ضمن کسب در آمد لازم برای اداره موسسه که از قبل در یافت حق العمل معمول موسسات کار یابی به دست خواهد امد. از طرفی دیگر اهمیت آموزه های مورد پیگیری در موسسه را در ابعاد زندگی عادی افراد آشکار و به انگیزه ای برای حضور در موسسه مبدل خواهد شد.

تنها اشکال این ایده همین تبدیل و دگرگونی انگیزه ها می باشد که آیا ممکن است پی گیری چنین طرحی باعث گردد ؛ انگیزه های اعضاء و متقاضیان و در پی آن انگیزه های موسسه به مسائلی غیر از امور فعالیتهای داوطلبانه و مشارکت اجتماعی بدل شود؟

یعنی آیا امکان اینکه علت اقبال جوانان به موسسه تنها در حوزه کاریابی مفهوم یابد محتمل است؟ و آیا این یک آسیب به حساب خواهد آمد؟


***
مفاد اصلی سیاست مناقشه منافع :


حفظ استقلال نظری و عملی موسسه از کلیه قدرتهای حاکم دولتی ، غیر دولتی ، اقتصادی و سیاسی.

تعهد به پاک نگه داشتن موسسه از تبدیل شدن محلی برای تامین سوء استفاده اعضاء.

...

ویکی هفته ششم


***

نگارش طرحی جامع و کامل از اهداف و برنامه ها به همراه جزئیات لازم که شامل مراحل ایجاد و ادامه کار موسسه باشد اصلی ترین نیاز موسسه مورد نظر بنده است.

- انجام هماهنگی برای همکاری گرفتن از افراد مختلف به ویژه در خصوص جذب سرمایه و تعین سرفصلهای کاری و آموزشی.

- پی گیری برای دریافت مجوز.

- تشکیل گروه های کاری و تدوین تقویم کاری .

تهیه حداق امکانات لازم مثل محلی مناسب برای پی گیری فعالیتها – تهیه امکانات اداری ، ارتباطی ، آموزشی و رفاهی در محل مذکور و ... از دیگر ابزار و امکاناتی هستند که سازمان داوطلبان مورد نظر من به آن احتیاج دارد.


***

به غیر از اینکه بنده به یادگیری زبان انگلیسی و گرفتن آموزش هایی در خصوص موضوع مرتبط (مدیریت آموزش ، انوای متد آموزش ، مدیریت منابع انسانی ، مدیریت کاریابی و ...) با موسسه مورد نظرم احتیاج دارم ، می بایست با موسسات مشابه آموزشی و ترویجی در زمینه فعالیتهای داوطلبانه و موسسات موفق در زمینه به کار گیری داوطلبان در ایران و دیگر کشورها از نزدیک آشنا شوم.

ضمنا بی صبرانه منتظر دوره های آتی مدرسه پرتو هستم.

با سپاس فراوان

پیمان غنی زاده


سه شنبه 3 خرداد ماه 1390

پیمان جان

جریان فکری ومدل نتیجه گیری ات از کل به جزء خیلی منظقی و منظم است.

بسیار عالی

در مورد تاسیس آموزشگاه مورد نظرت من خیال می کنم که ایده ی قابل انجام و جالبی است.

در واقع یک جورایی این ایده خیلی امکان موفقیت دارد و خلاقیت بالایی را می شود در چنین جایی به کار گرفت و هزینه کرد.

باید نشست دید که چنین آموزشگاهی یا چنین آموزشهایی به چه ترتیب بهتر در ایران جواب می دهد.

باید به اندازه ی زیادی از تجارب دیگران بهره گرفت . دیگران هم دیگرانی که درایران هستند هم مردم سایر ملل.

خیلی عالی. درهفته های آینده دوست دارم بیشتر در مورد فکرهایی که دارید و ایده هایتان برای آموزشگاهتان بشنوم

موفق و پیروز باشید

افشین


دوشنبه 9 خردادماه


پیمان جان

من تصور می کنم که برای چنین موسسه ای داشتن الگوهای کاری و مثالهای زیاد از نقش و جایگاه و روش کار داوطبان بسیارحیاتی است.

من پیشنهاد می کنم که اگر می توانی به وب سایت داوطلبان سازمان ملل متحد سری بزن

http://www.unv.org/

در این وب سایت می توانی الگوهای زیادی پیدا کنی. در مورد دوره های آموزشی هم لازم نیست که از اول خودت همه را تولید کنی می توانی ترجمه کنی.

برای کاری که انجام خواهی داد باید زودتر شروع کنی و نقطه ضعفی که در خصوص زبان های بین المللی مطرح کردی را تا حدی رفع کنی.

چون در صورت امکان ترجمه متون از زبان انگلیسی تو خیلی خیلی جلو خواهی افتاد.

از الگوهای داوطلبی در کشور خودمان هم غافل مشو.

کسانی کارها و مطالعات خوبی انجام داده اند به خصوص در مدل های مشارکتی در روستاها. این مثال ها کمک میکند که تا حدی مثال های آموزشی خودت را بومی کنی. من نشان دهی که ما هم ظرفیت بالایی از کار داوطلبی داریم.

روی مفاهیم کار کن. تعاریف ، مثال ها و اهمیت کار داوطلبی

بعد باید روی مدل های مدیریت منابع انسانی داوطلبان کار کنی

و بعد هم این ها می تواند خوراک دوره های آموزشی داوطلبان باشد.

موفق و پیروز باشید

افشین


دوشنبه 16 خردادماه

منتظر بقیه مطالب شما هستم.

افشین


دوشنبه 24 خرداد ماه

پیمان جان بسیار عالی.

با استدلالی خیلی خوب و منظقی قوی بیانیه ماموریت و چشم انداز موفقیت را نوشته ای .

خیلی هم خوب

افشین


دوشنبه 30 خرداد ماه

پیمان جان

ایده ی دوم ایده ی خوبی است .

در واقع این مدل در سازمان ها و شرکت های با مسوولیت اجتماعی مطرح است /

یعنی یک شرکت درآمد زا و تجاری می اید و در کنار کارش یک کار خیریه هم راه می اندازد. حالا شما از کار خیر داری به درآمد زا نگاه می کنی که خیلی هم خوب است.

یعنی شما دو کلاه داری

یک کلاه یک موسسه تجاری است

یک کلاه یک موسسه اجتماعی

این مدل مدل درستی است.

حواب هم می دهد.

موفق باشید

شما فارغ التحصیل شده اید

با شما تماس گرفته خواهد شد.

افشین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر